و یا اینكه على(ع)نام این نوزاد را«حمزه»گذارد و چون حسین به دنیا آمد نام او را«جعفر»گذارد، و پس از آن رسول خدا(ص)على(ع)راطلبیده و به او فرمود: به من دستور داده شده كه نام این فرزند خود را تغییر دهم، سپس به على(ع)دستور داد كه نام آن دو را«حسن»و«حسین»بگذارد، و على(ع)نیز به دستور آن حضرت عمل كرد... (4)
ولى همان گونه كه صاحب كشف الغمه گفته است، این مطلب بعید به نظر مىرسد، و خلاف مشهور و ضعیف است، و مشهور همان است كه در روایت بالا ذكر شد، و باقر شریف در كتاب حیاة الحسن این گونه روایات را از موضوعات و جعلیات دانسته و دلیل هایى بر این مطلب ذكر كرده كه بهتر استبراى اطلاع بیشتر به همان كتاب مراجعه نمایید. (5)
و در روایات بسیارى از طریق اهل سنت آمده كه این دو نام شریف«حسن»و«حسین»در جاهلیت سابقه نداشته و از نامهاى بهشتى است، و متن یكى از آن روایات كه طبرى در كتاب ذخائر العقبى روایت كرده، این گونه است كه عمران بن سلیمان گفته:
«الحسن و الحسین اسمان من اسماء اهل الجنة، ما سمیتبهما فى الجاهلیة» (6)
(حسن و حسین دو نام از نامهاى اهل بهشت است كه در زمان جاهلیتسابقه نداشته است.)
انجام مراسم دینى و سنتهاى مذهبى
از جمله سنتهاى اسلامى درباره نوزاد، گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ اوست كه رسول خدا(ص)این سنت را درباره این نوزاد عزیز انجام داد، و پس از اینكه او را به دست آن حضرت دادند، در گوش راستش اذان و در گوش چپ او اقامه گفت (7) .
و نیز براى نوزاد جدید عقیقه كرد(یعنى گوسفندى براى او قربانى كرد (8) و یك ران آن را به قابله داد، و در برخى از روایات است كه این كار را در روز هفتم انجام داد (9) .
و در روایت كلینى(ره)در كافى این گونه است كه پس از عقیقه این دعا را خواند:
«...بسم الله عقیقة عن الحسن»
(به نام خدا این عقیقهاى است از حسن...)
و به دنبال آن نیز این دعا را خواند:
«اللهم عظمها بعظمه، و دمها بدمه، و شعرها بشعره، اللهم اجعله وقاءا لمحمد و آله» (10)
(خدایا استخوان آن در برابر استخوان این نوزاد، و گوشتش در برابر گوشت وى، و خونش در برابر خون او، و مویش در برابر موى او، خدایا آن را وسیله حفاظتى براى محمد و خاندانش قرار ده.)
و همچنین رسول خدا(ص)دستور داد موى سر نوزاد را در روز هفتم بتراشند و هم وزن آن نقره صدقه دهند، و سپس بر سر نوزاد«خلوق»-كه نوعى عطر مخلوط بوده-مالید، و به دنبال آن به عنوان مذمت از رسم و شیوه معمول آن زمان كه خون بر سر نوزاد مى مالیدند به اسماء كه راوى حدیث است فرمود: «یا اسماء الدم فعل الجاهلیة»
(اى اسماء مالیدن خون بر سر نوزاد از كارهاى زمان جاهلیت است!)
و در پارهاى از روایات اهل سنت آمده كه در روز هفتم مراسم ختنه نوزاد نیز انجام شد (11) ، ولى ظاهر روایات شیعه آن است كه از جمله مختصات ائمه دین(ع)آن بوده كه«مختون»(یعنى ختنه شده)به دنیا مى آمدند، جز آنكه به عنوان استحباب و سنت، صورتى (12) از این كار را انجام مىدادند... (13)
و از جمله سنتهاى نوزاد در اسلام تعویذ او به دعاست، یعنى براى سلامتى و حفظ او از چشم زخم و شیاطین جنى و انسى به وسیله خواندن یا نوشتن دعا او را در پناه خدا قرار داده و به خدا مىسپارند.و طبق روایات بسیارى كه در كتابهاى شیعه و اهل سنت آمده، رسول خدا(ص)دو فرزند خود حسن و حسین(ع)را به این دعا تعویذ فرمود:
«اعیذ كما بكلمات الله التامة من كل شیطان وهامة و من كل عین لامة» (14)
(شما را پناه مى دهم به كلمات تامه و كامله پروردگار از هر شیطان بدخواهى و از هر چشم زخمى.)
و در روایت دیگرى است كه این گونه مىفرمود:
«اعیذ كما من عین العاین و نفس النافس» (15)
(شما را پناه مىدهم از چشم چشم زن، و نفس نفس زن.)
كنیه و القاب
و از جمله آداب و سنتهاى ولادت نوزاد پس از نامگذارى، تعیین كنیهبراى اوست كه طبق حدیثى، امام باقر(ع)فرمود:
«انا لنكنى اولادنا فى صغرهم مخافة النبز ان یلحق بهم» (16)
(ما براى فرزندانمان در كودكى كنیه قرار مىددهیم، از ترس آنكه مبادا در بزرگى دچار لقبهاى ناخوشایند گردند.)
و كنیه آن حضرت بر طبق روایات بسیارى«ابو محمد»بوده و كنیه دیگرى نداشته است.
و اما القاب آن حضرت بدین شرح است: سبط، زكى، مجتبى، سید، تقى، طیب، ولى...
و مرحوم اربلى در كتاب كشف الغمة پس از نقل كنیه و القاب آن حضرت از روى كتابهاى اهل سنت گفته است: مشهورترین این القاب«تقى»است و بهترین و شایستهترین آنها همان است كه رسول خدا(ص)او را بدان ملقب فرمود و آن«سید»است. (17)
نظرات شما عزیزان:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 302
بازدید هفته : 454
بازدید ماه : 2439
بازدید کل : 72791
تعداد مطالب : 790
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1